سال 86 با تدبیر رهبر فرزانه انقلاب به نام اتحاد ملی و انسجام اسلامی نام گرفت. اهمیت این تدبیر زمانی روشن می شود که به عمق تلاشهای استکبار جهانی و در رأس آن شیطان بزرگ آمریکا در جهت ایجاد شکاف بین صفوف مسلمین در سر تا سر جهان به طور عام و بر هم زدن انسجام ملت مقتدر ایران به طور خاص واقف باشیم. اختصاص بودجه های کلان در جهت اسلام ستیزی، حضور نظامی در خاورمیانه به ویژه در عراق و افغانستان، فشار مضاعف بر کشورهای مستقل اسلامی نظیر ایران، سوریه، لبنان و فلسطین و ... طرح های پیچیده و خطرناک نظیر خاورمیانه جدید، جهانی سازی و دفاع از دموکراسی و حقوق بشر آمریکایی و اقداماتی از این دست هر مسلمان اندیشمند و دل سوز و هر آزادۀ غیوری را به اوج خوی پلید استعمار در سلطه بر جهان آگاه می سازد. امت اسلام و آموزه های حیات بخش قرآن بزرگترین مانع در جهت دستیابی استکبار به این اهداف شوم است. به شرط آنکه با اعتصام و تمسک به قرآن و مشترکات اصیل و با خرد ورزی، اندیشه محوری و عقلانیت و به دور از تعصبات نژادی ، فرقه ای، حول محور اسلام و قرآن اتحاد و انسجام خویش را روز افزون نمایند و متأثر از تبلیغات امپراطوری رسانه ای ناتوی فرهنگی استکبار نگردند.
بررسی عوامل اتحاد و آثار آن، موانع انسجام و علل آن، راهکارهای حفظ اتحاد و رفع موانع آن از جمله مباحث در خور توجهی است که در این سال اهمیت بیشتری پیدا می کند . بر این اساس مقاله حاضر به بررسی گوشه ای از موانع اتحاد از منظر قرآن کریم و روایات معصومین (ع) می پردازد.
اتحاد و همبستگی و صبر و پایداری رمز موفقیت ملّتها و اختلاف و تفرقه و تن پروری و دنیا طلبی موجب شکست و ذلت آنهاست و این سنت پیوسته الهی در میان جوامع بشری است. از همین رو قرآن از اتحاد با عنوان نعمت الهی یاد می کند و خطاب به مسلمین می فرماید: «واذكُروا نِعمَتَ اللَّهِ عَلَيكُم اِذ كُنتُم اَعداءً فَاَلَّفَ بَينَ قُلوبِكُم فَاَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ اِخونًا1 ؛ نعمت خداوند بر خودتان را به یاد آورید که دشمنان هم بودید و خداوند بین قلبهایتان دوستی برقرارکرد و به برکت آن برادران یکدیگر شدید.»
مدنی الطبع بودن انسان به طور فطری باعث می شود که آدمی از تنها زیستن بگریزد و زندگی گروهی را انتخاب کند2؛ امّا این مسأله در کنار فوایدی همچون تلاش متقابل برای رفع نیازمندی ها مشکلاتی را نیز به همراه دارد، که تنازعات و مرافعات از جمله آنهاست.
در فلسفه اسلامی ضرورت وجود قانون و شریعت، آن هم شریعتی آسمانی که به طور طبیعی ارسال پیامبران را در پی دارد بر همین اساس تبیین شده است.3
قرآن کریم پیش از تأکید بر لزوم وحدت امت اسلامی بر وحدت جوامع انسانی تأکید می کند که ثمره توجه انسانها به این وحدت تقویت روابط انسانی و احترام متقابل میان آنها و پیشگیری از برتری طلبی و استکبار و استعمار دیگران است. از این رو قرآن جوهر خلقت آدمیان را یکسان معرفی می کند:
"هو الذی خلقکم من نفس واحده"4 و اختلافات جنسیتی، قومی، نژادی و زبانی را نه به جهت فخر فروشی آدمیان بر یکدیگر بلکه به منظور شناسایی بهتر همدیگر معرفی می کند: «و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا؛5 و شما را به صورت ملتها و قبایلی قرار داد تا یکدیگر را بشناسید» و در پایان بر این نکته تأکید می ورزد که تنها معیاری که مایه برتری آدمیان می شود، تقوای الهی است. برتری ناشی از تقوا نیز در ساحت ربوبی الهی است و حقوقی افزون بر حقوق شهروندی در جوامع انسانی مختص متقین نمی کند تا به طغیان ایشان بینجامد، بلکه بر عکس حقیقت تقوا رعایت اخلاق سیاسی، اقتصادی، فردی و اجتماعی است.
قرآن علاوه بر اتحاد جامعه جهانی، بر اتحاد و ادیان آسمانی در گوهر و جوهر آن که همان اسلام و تسلیم در برابر خداوند است، اشاره می کند: "اِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الاِسلامُ 6."
و از ادیان مختلف می خواهد تا با تکیه بر مشترکات اصیل که همانا سه اصل بنیادین توحید، نبوت و معاد است، اختلافات را کنار بگذارند و در برابر دنیای کفر و الحاد موضع مشترکی اتخاذ کنند: «قُل ياَهلَ الكِتبِ تَعالَوا اِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَينَنا وبَينَكُم اَلَّا نَعبُدَ اِلَّا اللَّهَ ولانُشرِكَ بِهِ شيًئا...»7
مقولۀ اتحاد ادیان اگر چه ارزش ذاتی دین کاملتر و برتر و تکلیف واقعی ادیان در پذیرش این دین کامل را نادیده نمی گیرد، بلکه در عین باقی بودن این اصل، به منظور تحکیم بنیادهای جامعه دینی همراه با امنیت و آرامش در مقابل دنیای استکبار و سلطه طلبی و کفر مورد تأکید است. گستره خاصتری از اتحاد مورد تأکید قرآن ، اتحاد امت اسلام و مؤمنان به دین مبین اسلام به عنوان «امت واحده» است: « اِنَّ هذِهِ اُمَّتُكُم اُمَّةً واحِدَةً واَنَا رَبُّكُم فَاعبُدون»8. بر این اساس قرآن مؤمنان را برادر یکدیگر خوانده: «انما المؤمنون اخوة»9و از آنان می خواهد در امور خیر و تقوی یار و مدد کار هم باشند: «تعاونوا علی البر و التقوی»10 و با تمسک به حبل متین الهی هر گونه اختلاف و تفرقه ای را کنار بگذارند: «و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا»11؛ اختلافاتی که انسجام صفوف مسلمین را می شکند، عزت و قدرت و شوکت آنان را جریحه دار می سازد، روح امید و اصلاح جوامع اسلامی را به یأس و دل نگرانی و انحطاط مبدل می کند و دشمنان مسلمین را بر آنان جری می سازد.
از همین رو؛ پیامبر اکرم (ص) جمع گرایی را مورد تأکید قرار داده و آن را رحمت معرفی می کند و تفرقه را مایه عذاب می داند: "الجمارعة رحمة و الفرقه عذاب"12 و قرآن مؤمنانی را که در راه خدا همچون سدّی پولادین و بنایی آهنین پیکار می کنند، محبوب ذات مقدس الهی دانسته است: "اِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذينَ يُقاتِلونَ فى سَبيلِهِ صَفًّا كَاَنَّهُم بُنيانٌمَرصوص"13 چنین مؤمنانی با یکپارچگی و انسجام و اتحاد و گریز از عزلت نشینی و فرد محوری در جهاد پیوسته در عرصه های اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی و اجتماعی اند14 و در مقابل طوفانها و مشکلات مختلف و دسیسه ها و تفرقه افکنی ها و نیات شوم مستکبران و تحریم ها و تهدیدهای استعمارگران و تطمیع های فرصت طلبان همچون کوه استوار و همچون پولاد سخت و آبدیده اند و نیت آنان نیز غیر از رضایت الهی و سر بلندی راه و مرام الهی (فی سبیل الله) چیز دیگری نیست.
البته کنار گذاشتن اختلاف و پیشه ساختن وحدت به معنای یکی شدن افکار و عقاید و آداب و رسوم و سنت ها نیست تا تحقق آن را محال بدانیم و تفاوت های مذهبی و عقیدتی را نکوهش کرده و مباحثات و مناظرات کلامی به منظور محکوم ساختن یک فرقه و متجلی ساختن حقانیت دیگری را مقدمه اتحاد بشماریم؛ بلکه مسلمین می توانند در عین پای بندی به افکار و عقاید خویش و ادامه مباحثات علمی و استدلالی با تکیه بر اصول مشترک که همان خدای واحد، قبله واحد، کتاب آسمانی واحد و پیامبر واحد و ... است، مسئولیت مشترکی را در مقابله با شرک و کفر، بی عدالتی و بیداد، استکبار و استعمار و روشن ساختن چراغ حقیقت در مقابل حق جویان عالم اتخاذ کرده و در تحقق آن بکوشند.
باید این فریاد رسای معمار انقلاب اسلامی خمینی کبیر (ره) را به گوش جان شنید که فرمود: «ما جدایی بین خودمان و مسلمین احساس نمی کنیم و امیدواریم که مسلمین هم احساس کنند که همه ممالک اسلام است و همه مال همه مسلمین.»15 "اگر مسلمانان به دستورات اسلام رفتار کنند و وحدت کلمه خود را حفظ نمایند و از اختلاف و تنازع که مایه شکست آنهاست، دست بکشند، در سایه پرچم "لااله الا الله" از تجاوز دشمنان اسلام و جهان خواران مصون خواهند شد و دست شرق و غرب را از بلاد عزیز مسلمین قطع خواهند کرد ...»16
به یقین اتحاد میان مسلمین که مایه قدرت و شوکت آنان و ضعف دشمنان آنان می گردد و همچون خاری بر چشم مستکبران جهان است، بدون مانع نخواهد بود و واکنش و عکس العمل سخت آنان را همراه با برنامه ریزی دقیق و طولانی برای ایجاد تفرقه بین صفوف مسلمین و کمرنگ ساختن ارزش های اسلامی که جانمایۀ این اتحاد است، به همراه خواهد داشت. شناخت این موانع و شناساندن آن به امت اسلام و تلاش در جهت رفع آن از سوی عالمان و اندیشمندان مسلمان امری بایسته و قطعی است که بی توجهی به آن خسارت عظیمی بر پیکرۀ امت اسلام وارد خواهد ساخت چنان که مسلمانان از جهت بی تدبیری حاکمان و رهبران و کوتاهی عالمان و اندیشه وران خویش ضربه ها خوردند و فرصت ها سوختند.
موانع اتحاد و عوامل اختلاف در این مقاله به دو دسته تقسیم شده است: الف) موانع اخلاقی اتحاد؛ ب)موانع سیاسی و اجتماعی اتحاد.
اگر چه بررسی دقیق و همه جانبه این موانع فرصت و مجال بسیار گسترده ای را می طلبد، امّا کوشش ما در این مجال اندک آن است که به خطوط کلی و اصلی آن اشاره گذرا داشته باشیم.
پیامبر اکرم (ص) هدف از بعثت خویش را اتمام مکارم اخلاقی بیان کردند: "انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»17 و اخلاق صرفاً در آداب فردی خلاصه نمی شود، بلکه اخلاق اجتماعی نیز بخش عمدۀ آن است و اساساً آن گاه که اخلاق فرد، فاسد باشد، اجتماع که مجموعه ای از فردهاست، فاسد میشود و روابط انسانی ناسالمی را پیدا خواهد کرد.
اتحاد نیز به عنوان عنصری اجتماعی از این مهم مستثنی نیست. اخلاق صحیح اسلامی پایه های وحدت را مستحکم می کند و صفات زشت و رذیله بنیادهای آن را فرو می پاشد.
1) هوا پرستی و عدم اخلاص: در بسیاری موارد اختلافات افراد و گروهها، ظاهری علمی و فکری دارد امّا در واقع امر جز هوی پرستی ، خود پسندی و خودخواهی منشأ دیگری ندارد.18 اگر پذیرش و واگذاری مسئولیت ها، حمایت ها و راندن ها، پست ها و مقام ها همه در خدمت رضایت الهی باشد، نه خوشایندی خویشاوندان، هم مسلکی ها و هم حزبی ها و فقط در راستای حل مشکلات جامعه اسلامی و امت واحده اسلام باشد، اتحاد حاصل می شود. از همین روست که شیطان اختلاف افکن و تفرقه جو بر مخلصان راه تسلطی ندارد؛ چرا که خود اعتراف کرد که "لاغویّنهم اجمعین الّا عبادک منهم المخلصین"19 و به همین سبب است که پیامبر اکرم (ص) اخلاص عمل برای خداوند، در کنار خیرخواهی برای پیشوایان اسلام و ملازمت با جماعت مسلمین و جدا نشدن از آن را سه عنصری دانستند که قلب هیچ مسلمانی نباید بر آنها خیانت کند:
«ثلاثٌ لاَیُغلُّ علیهنّ قلب رَجُلٍ مُسلِمٍ. اخلاصُ العمل لله عزوجل و النصیحة لائمه المسلمین و اللزوم لجماعتهم.»20
تقدم اخلاص عمل برای خدا بر دو عنصر دیگر در حدیث پیامبر اکرم (ص) نشانگر نقش محوری اخلاص در اتحاد و رفع اختلاف است.
2) تعصب کور: تعصبات شخصی ، مذهبی و گروهی از جمله موانع مهم اتحاد است. انسان متعصب به صرف وابستگی مذهبی، ملی و گروهی و بدون دلیل و برهان و به صورت افراط گونه به حمایت یا نکوهش حزب، فکر و یا مذهب دیگری می پردازد و جز جناح و عقیده خویش همه آراء و دیدگاهها را باطل می شمارد.21
شخص متعصب بیشتر به کسی می ماند که به تنهایی در خانه ای از جنس آیینه زندگی می کند و به هر سمت که رو کند، جز خویشتن کسی را نمی بیند. قرآن در وصف مشرکان می فرماید: "واِذا قيلَ لَهُمُ اتَّبِعوا ما اَنزَلَ اللَّهُ قالوا بَل نَتَّبِعُ ما اَلفَينا عَلَيهِ ءاباءَنا اَولَو كانَ ءاباؤُهُم لايَعقِلونَ شَيًئا ولا يَهتَدون؛22 و چون به آنان گفته شود از آن چه خدا نازل کرده است پیروی کنید می گویند: بلکه از چیزی که پدران خود را بر آن یافتیم پیروی می کنیم. آیا هر چند پدرانشان چیزی را درک نمی کرد و به راه صواب نمی رفتند [باز هم در خور پیروی هستند]."
اساساً آموزهای اسلام با تعصب سرسازگاری ندارد و هر کس که تعصّب بورزد یا دیگران به خاطر او تعصب بورزند، رشته های ایمان را از گردن خود باز کرده است و این است معنای حدیث پیامبر (ص) که فرمود: «مَن تَعَصّب أو تُعُصّبَ له فقد خلع ربق الایمان من عنقه.»23
با این حال چگونه می توان پذیرفت کسی که ادعای اسلام و ایمان می کند و با تعصب کور کورانه نسبت به ملیت و مذهب و عقیده خویش، بذر اختلاف را بین جوامع اسلامی می کارد؟ مگر نه این است که استعمارگران از تعصب کور وهابیت به عنوان ابزاری جهت اختلاف مسلمین و برادر کشی استفاده می کنند؟
3) تکبر و خود پسندی: تکبر آفتی اخلاقی است که در نابسامانی روابط اجتماعی تأثیر بسزایی دارد. خوی استکباری تنها متعلق به بیگانگان نیست بلکه بسیاری از مسلمان نماها نیز دارای چنین روحیه ای هستند که در صورت رسیدن به قدرت، ضررهایی بیش از مستکبران خارجی بر مسلمین وارد میکنند. قرآن کریم روایتگر افراد و اقوامی است که با روحیه استکباری خویش، خود و قوم خویش را گمراه کرده و زمینۀ اختلاف و چند دستگی را در مخاطبان دعوت پیامبران رقم زدند؛ چنان که قوم عاد و شعیب در قرآن به این ویژگی متصف شده اند: "فامّا عاد فاستکبروا فی الارض"24 " قالَ المَلَاُ الَّذينَ استَكبَروا مِن قَومِهِ لَنُخرِجَنَّكَ ياشُعَيبُ و الَّذينَ ءامَنوا مَعَكَ مِن قَريَتِنا ... "25
علاوه بر این، تکبر باعث انزوای اجتماعی شده و فرد متکبر بزودی حتی نزدیکترین دوستان و بستگان خویش را از دست می دهد.26 افراد جامعه ای که چنین خویی دارند، بهره ای از وحدت و انسجام نخواهند برد و جامعه به انحطاط کشیده می شود و این است معنای حدیث امام علی (ع) که فرمودند: «من تکبّر علی الناس ذل27؛ کسی که فخر فروشی کند، ذلیل می شود.» و همین است ریشه نفرت آزادی خواهان جهان از آمریکای مستکبر که رهبران آن با حضور در کشورهای مستقل و آزادی خواه با نفرت و خفت مورد استقبال و بدرقه قرار می گیرند.
4) حسادت، کینه ورزی و بدگمانی: در روابط میان مسلمانان طبیعتاً اختلافات و کدورتهایی پیش می آید که با بزرگ منشی ، مسالمت جویی و عفو و گذشت قابل رفع است و بر عکس کینه ورزی موجب افزایش شکاف و تعمیق اختلافات و کدورتهاست.
تاریخ جهان پر است از انتقام جویی های بی رحمانه سلاطین و امرا و قبایل و اقوام و ملت ها که ریشه در حسادتها، بدگمانیکینه توزی ها فردی دارد و علاوه بر غارت ها، هتک ناموس ها و تجاوزها وحدت جامعه انسانی را خدشه دار ساخته است؛ چه آنکه تاریخ اسلام نیز در خود چنین کینه توزی هایی را میان فرق مختلف بسیار ثبت کرده است. امّا تعالیم پیامبران و قرآن بر اساس ایجاد صلح و آشتی میان برادران دینی: «فاصلحوا بین اخویکم»28 و پاسخ دادن بدیها با خوبی: "ادفع بالتی هی احسن29 " و پیشه ساختن عفو و گذشت و مدارا بنا شده است: "خذ العفو و امُر بالعرف و اَعرض عن الجاهلین30 ."
در چنین فضایی الفت و برادری میان مسلمانان ریشه دار می شود و در هجمه ها، توطئه ها و مشکلات یار و یاور دیگر هستند.
5) دنیا پرستی و جاه طلبی: اتحاد در بسیاری از موارد نیازمند روحیه ایثار و فداکاری، عفو و بخشش و تواضع و فروتنی است. دنیا طلبان و عاشقان شهرت و مقام که هیچ عملی را جز در راستای مال و مقام انجام نمی دهند و در لحظات بحرانی و مشکلات اجتماعی به جای میدان دادن به افراد لایق و گذشتن از حقوق خویش بر حفظ قدرت و موقعیت حزب و جناح خویش تأکید می کنند، بزرگترین سنگ اندازی را در جهت اتحاد مسلمانان ایجاد می کند. آنها به جای اعتصام به حبل الله به عنوان محور وحدت به حبل شیطان که همان دنیا پرستی است، چنگ می زنند و ایجاد تفرقه می کنند. آنان به راحتی به خاطر متاعی اندک و پُستی کوچک پَست می شوند و عزت و شوکت خود و میهن خود را می فروشند و استعمارگران نیز با توجه به چنین روحیاتی به تطمیع مادی و معنوی آنان می پردازند.
آنان کسانی هستند که به فرمایش قرآن چون تجارت یا سرگرمی لهو را دیدند، از گرد رهبر خویش به عنوان محور وحدت پراکنده می شوند: «واِذا رَاَوا تِجارَةً اَو لَهوًا اِنفَضّوا اِلَيها وتَرَكوك َقائمًا31 " و دقیقاً از همین روست که علی (ع) دنیا دوستی ها را سرآغاز فتنه ها و ریشۀ همه محنتها و رنج ها می دانند: "حب الدنیا رأس الفتن و اصلُ المِحنَ32 " و چه رنجی از این بالاتر که بیش از یک میلیارد مسلمان هنوز تحت نفوذ اقتصادی ، سیاسی و نظامی غرباند و جز در موارد اندک استقلال و اقتدار بایسته یک مسلمان را ندارند. علاوه بر عوامل یاد شده، عوامل دیگری نیز نظیر بدبینی و بد گمانی، حسادت و لجاجت و ... به عنوان موانع اخلاقی اتحاد وجود دارد که در مجال وسیعتر قابل تبیین هستند.
تفکیک دقیق موانع اتحاد به جهت در هم تنیدگی موضوعات و ارتباط و انسجام آنها با یکدیگر از امکان پذیر نیست. موانعی چون عزلت گزینی ، تحزب گرایی، اطاعت ناپذیری از رهبری و نقش استعمار را می توان از جمله مهمترین موانع سیاسی و اجتماعی وحدت دانست.
1) عزلت گزینی: مسئولیت پذیری، حضور در اجتماع و مراسم جمعی از لوازم اتحاد است. آنان که به بهانه های واهی نظیر کفایت حضور دیگران، بی ارزشی پست و مقام ، ناسالم بودن محیط، عدم توان مدیریت ... کنج عزلت گزینند، افراد مسمومی برای شکل گیری انسجام اسلامی هستند. چنین مسلمانانی نه تنها منفور بیگانگان نیستند، بلکه اساساً مورد حمایت و تشویق آنان نیز قرار می گیرند.
پیامبر اکرم (ص) اجتماع را مایه رحمت و پراکندگی را مایه عذاب می داند: «الجماعة رحمة و الفرقه عذابٌ»33 و قرآن کریم با جمله کوتاه ، «و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا34» حکم قطعی لزوم و اجتماع را صادر می کند. چرا که جمعگرایی ایجاد درد مشترک می کند که به دنبال آن روح جمعی تلاش گروهی را برای حل دردها و مشکلات ایجاد می نماید و این فریاد رسای پیامبر است که می فرماید: "من اصبح لایهتم بأمور المسلمین فلیس بمسلم35؛ آن کس که صبح کند در حالی که به امور مسلمانها اهتمام نداشته باشد؛ مسلمان نیست." و در جای دیگر فرمودند: "من سمع رجلاً ینادی یا للمسلمین فَلَم یُجِبه فلیس بمسلم36؛ کسی که بشنود که مسلمانی استغاثه می کند و می گوید: ای مسلمانها به داد من برسید و به او پاسخ ندهد مسلمان نیست."
بسیار شنیده اید از مسلمان نمایانی که به سیاستهای جمهوری اسلامی، در کمک به مردم عراق و افغانستان ، سوریه و لبنان و فلسطین، بوسنی و هرزه گوین اعتراض می کنند و دولتمردان را به حل مشکلات داخلی فرا می خوانند با این توجیه که ما را با آنان چه کار و مشکلات آنان به خودشان مربوط است؛ همان چیزی که بر سر زبان بسیاری از مردم افتاد و متأسفانه در برخی فیلمها و برنامه های تلویزیونی تبلیغ می شود که «مشکل خودته»!!
2) تحزب گرایی: با رشد احزاب و طیف های سیاسی در غرب پاره ای از به اصطلاح روشنفکران دوای درد مشکلات کشورهای اسلامی را در ایجاد احزاب مختلف میکنند و تعدد احزاب را به هر شکل مایه شکوفایی و رشد سیاسی یک کشور می دانند. اگر چه نقش احزاب متعهد و با وجدان، میهن پرست و با ایمان که در راستای صلاح کشور و اسلام گام بر می دارند و هر یک گوشه ای از مشکلات واقعی کشور را به چالش و اصلاح میکشانند، قابل انکار نیست؛ امّا از آنجا که عمدتاً موانع اخلاقی بیان شده نظیر تعصب و علاقه افراطی، جاه طلبی و هوی پرستی ، حسادت و بدبینی و عدم اخلاص در انگیزه های مجریان و هوا داران این احزاب نفوذ پیدا میکند؛ خود مانع ایجاد اتحاد و انسجام آنان می گردد.
لیکن اگر دهها حزب در هر یک از کشورهای اسلامی در راستای قدرت اسلام و مسلمین و کلمه الله فعالیت کنند، مصداق حزب الله خواهند بود که هم مورد تأیید قرآن است و هم مژده پیروزی آنان بر دشمنان و رستگاری از سوی خداوند به آنان داده شده است: "الا ان حزب الله هم الغالبون.37" امام خوبان خمینی کبیر (ره) با تأکید بر خطرناک بودن گروه گرایی فرمود: «آنهایی که اعتقادشان این است که می خواهند خدمت کنند به کشور ، با آنها تفاهم کنید! بگویید: اگر می خواهید خدمت کنید، چرا گروه گروه می شوید؟ گروه گروه شدن معنایش این است که من می خواهم برای خودم بکشم، آن می خواهد برای خودش بکشد، اظهار وجود بکند ...»38
3) اطاعت ناپذیری از رهبر: رهبر به سان ناخدای کشتی است که وجود او لازم و حیاتی است. اگر ساکنان کشتی هر یک به حرف و راه خود باشند، نه تنها کشتی به مقصد نمی رسد که خطر غرق و سقوط در آب هم بسیار است.
اطاعت از خداوند، پیامبر او و اهل بیت ایشان و رهبران صالحی که خدا محوری را سرلوحه کارشان قرار دادهاند، در قرآن مورد تأکید است: "اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم»39 قرآن کریم یکی از وظایف پیامبر (ص) را به عنوان رهبر جامعه اسلامی، حل اختلافات که عامل عمده ای در عدم انسجام است، می داند و از مردم می خواهد در اختلاف به حکم خدا و پیامبر گردن نهند: "فان تنازعتم فی شیء فردّوه الی الله و الرسول."40
ملت ایران با اطاعت قاطع از رهبری توانست بر نظام دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی پیروز شود، بحرانهای انقلاب، تحرمیها و تهدیدها، و جنگ و فشار را یکی پس از دیگری با توفیق پشت سر گذارد و نشان سربلندی را بر سرنوشت خویش رقم زند؛ امّا این پایان کار نیست و تداوم در اطاعت شرط تداوم موفقیت و کوتاهی در این امر مایۀ انحطاط است.
4) استعمار: خوی استکباری و روح استعماری هرگز اجازه برتری و عزت مسلمین را نخواهد داد. قوم عاد با چنین روحیه استکباری می گفتند: چه کسی از ما قدرت نیرومند تر دارد: "فَاَمّا عادٌ فاستَكبَروا فِىالاَرضِ بِغَيرِالحَقِّ وقالوا مَن اَشَدُّ مِنّا قُوَّةً ا"41 از این رو مستکبران همواره به دنبال یافتن راهکارهای ضعف کشورهای مستقل و آزادی خواه هستند و از آنجا که خطر جامعه منسجم اسلامی برای آنان قطعی است، نه مسلمان گوشه گیر و عزلت گزین، استعمار به دنبال شکستن این انسجام و تفرقه افکنی میان آنان است و از آنجا که قرآن و آموزه های الهی محور وحدت است، از بزرگترین شگردهای آنان تضعیف آموزهای ایمانی مسلمین است . این است اعلامیه خطرناک جامعه جهانی یهود که می گوید: «بر ما واجب است که کتاب ایشان، قرآن را که بُرنده ترین سلاح اسلام است، استخدام کنیم تا اسلام را از میان برداریم و بر ما واجب است که به مردم نشان دهیم آن چه در قرآن از مطالب صحیح است، جدید نیست و از جای دیگر گرفته است و آنچه در آن جدید است، نادرست است.»42
"گلاد ستون" یکی از نخست وزیران کلیدی انگلستان در شکل گیری این امپراطوری پیر در مجلس عوام گفته بود: "دو گردنه سختی که راه تسلط ما را بر مستعمرات اسلامی بسته است و با تمام قوا باید در برداشتن آن کوشید، دو چیز است." در این وقت قرآنی را که همراه آورده بود، نشان داد و گفت: "اول این کتاب"، آن گاه اندکی سکوت کرده و با دست چپ به دست مشرق اشاره نمود و گفت: "دوّم این کعبه است."43
و دقیقاً او بر دو محور مشترک مسلمانان جهان انگشت گذاشته و آنان را نشانه رفته است. بر این اساس ترویج قومیت گرایی و تعصبات افراطی، حزب گرایی، تضعیف پایه های ایمان از طریق تهاجم فرهنگی، تخریب شخصیتهای وحدت آفرین از طریق شایعه سازی و ترور شخصیت و اشخاص، ایجاد نارضایتی از طریق ایجاد توقعات و بزرگ نمایی نواقص، از مهمترین شگردهای استعمار برای وحدت شکنی است.44
علاوه بر دو مانع عمده بیان شده، می توان از مسأله جهل و بی خبری و غفلت و بی توجهی، بی هدفی و شناخت ناقص از دین و جزئی نگری و صرف عمر در مناقشات جزئی به عنوان موانع فکری اتحاد نام برد که تفصیل آن در منابع اسلامی قابل پیگیری است. جهل از اهمیت اتحاد و موانع آن، جهل از آثار زیانبار تفرقه، جهل از توطئه های گستردۀ استعمار ، غفلت از مشکلات مسلمانان و نیازهای حیاتی آنان، عدم انتخاب هدف درست و پایداری در راه آن، تأکید بر بخشی از آموزه های دینی از جمله عبادات فردی و غفلت از ابعاد اجتماعی دین که چهره ناقصی از دین را متجلی می سازد، عدم نگرش کلان به مسایل و کوته نظری و خرده بینی از جمله محورهای مهم این موانع است که در مجال گسترده تر باید مورد توجه قرار گیرد.
1. 1.آل عمران، 103.
2. ر.ک: اخلاق در قرآن، مکارم شیرازی و همکاران، ج3، ص443.
3. دایرة المعارف قرآن کریم، جلد 2، ص 337.
4. نساء/ 1.
5. حجرات/ 13.
6. آل عمران/ 19.
7. آل عمران، 64.
8. انبياء،92.
9. حجرات/ 10.
10. 8.. مائده/ 2.
11. آل عمران/ 130
12. میزان الحکمه، جلد 1، حدیث 2438، ص 406.
13. صف/ 4.
14. اخلاق در قرآن؛ جلد 3، ص 449.
15. 5.. وحدت از دیدگاه امام خمینی ص 199، سخنرانی 12/10/61
16. همان، ص 200، سخنرانی 22/ 11/61.
17. کنز العمال، متقی هندی، جلد 3، ص 16 حدیث 5217 ؛ نک: اخلاق در قرآن جلد 1، احادیث دیگر.
18. بیداری اسلامی و مواجهه صحیح با اختلافات، یوسف قرضاوی ، ترجمه عبدالرسول گلرانی ص 187.
19. حجر/ 39ـ 40.
20. خصال صدوق، باب سوم ص 167، محجة البیضأ جلد 8 ص 135 ، احادیث دیگر : اخلاق در قرآن 1/ 274.
21. بیداری اسلامی 191، اخلاق در قرآن جلد 2 ص 198.
22. 1 بقره/ 170
23. اصول کافی، ج 2/ ص 308 حدیث 2.
24. فصلت/ 15.
25. اعراف/ 88.
26. اخلاق در قرآن جلد 2 ص 29ـ 30 و 59.
27. بحارالانوار، جلد 74، ص 235 حدیث 3.
28. حجرات/ 10.
29. فصلت/ 34.
30. اعراف/ 99.
31. جمعه/ 11.
32. غرر الحکم و درر الکلم ، شماره 4870.
33. میزان الحکمه جلد 1 حدیث 2438 صفحه 406.
34. 1 آل عمران/ 103.
35. کافی، کتاب الایمان و الکفر باب 70 حدیث او 5.
36. کافی همان منبع حدیث 5.
37. 1 مائده/ 56
38. وحدت از دیدگاه امام خمینی ص 382.
39. نساء/ 59.
40. همان
41. فصلت/ 15.
42. قانون تفسیر، علی کمالی ص 11، نقل از التبشیر و الاستعمار فی البلاد و العربیه ص 40.
43. قانون تفسیر ص 11.
44. نک: وحدت از دیدگاه امام خمینی ، ص 337ـ 364.